loading...
وب سایت حقوقی عدالت گستر
دانلود رایگان نرم افزار مجموعه قوانین عدالت گستر



نرم افزار مجموعه قوانین عدالت گستر

(ویزه اندروید)

 

مجموعه کامل از قوانین و مقررات وایین نامه های بروز شده وشامل مجموعه نظریات مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه و اراءوحدت رویه هیات عمومی دیوان عالی کشور وبیش از1000نکته حقوقی بسیار کاربردی برای وکلا وکاراموزان وکالت وداوطلبین ازمون وکالت و قضاوت گرداوری شده است.

 

>>طراحی و توسعه این نرم افزار توسط اقای اشکان نجمایی وکیل دادگستری عضو کانون وکلای دادگستری استان کرمان صورت گرفته است.تمام حقوق مادی و معنوی این نرم افزار برای پدید اورنده محفوظ می باشد.> <

 






دانلود رایگان نرم افزار در سایت بازار




مدیریت بازدید : 531 چهارشنبه 26 آذر 1393 نظرات (0)

دانلود کتاب حقوق کار به زبان انگلیسی (اتحادیه ها و قوانین کار)

( Unions and Labor Laws Point Counterpoint  2009)

از مجموعه 1200 جلدی کتابخانه حقوق انگلیسی منبعی کامل و معتبر برای پایان نامه های ارشد حقوق و دکتری و پژوهش های حقوقی و امور ترجمه ( ۲ دی وی دی کامل کتاب حقوقی انگلیسی ،لاتین).

دانلود کتاب حقوق کار Unions and Labor Laws Point Counterpoint  2009

برای دانلود این کتاب بر روی لینک زیر کلیک نمایید(حجم ۱۴۴۸ کیلو بایت، فرمت pdf)

جهت دانلود کتاب کلیک کنید (اینجا)

مدیریت بازدید : 311 چهارشنبه 26 آذر 1393 نظرات (0)

دانلود کتاب Tort Law and Social Morality

(کتاب قانون شبه جرم و جرائم اخلاق اجتماعی 2010)

از مجموعه 1200 جلدی کتابخانه حقوق انگلیسی منبعی کامل و معتبر برای پایان نامه های ارشد حقوق و دکتری و پژوهش های حقوقی و امور ترجمه ( ۲ دی وی دی کامل کتاب حقوقی انگلیسی ،لاتین).

دانلود کتاب Tort Law and Social Morality  2010

برای دانلود این کتاب بر روی لینک های زیر کلیک نمایید(حجم ۱۲۷۵ کیلو بایت، فرمت pdf)

جهت دانلود کتاب از سرور اول کلیک کنید (اینجا)

مدیریت بازدید : 407 چهارشنبه 26 آذر 1393 نظرات (0)

دانلود رایگان کتاب فلسفه فقه  / مولف دکتر حسن مبینی - دانشگاه پیام نور

دانلود کتاب فلسفه فقه - دکتر مبینی

برای دانلود روی لینک زیر کلیک نمایید(حجم  993 کیلو بایت، فرمت pdf)

جهت دانلود کتاب فلسفه فقه کلیک کنید (اینجا)


مدیریت بازدید : 417 سه شنبه 14 شهریور 1391 نظرات (0)

 

لُغت نامه

Contract

عقد ، پيمان ، قرارداد

 

agreement

توافق

between

بين ، ميان

matter

موضوع‌ ، مط‌لب‌

parties

طرفين ، دو طرف

 

promise

وعده‌ ، قول‌ ، عهد ، پيمان‌ ، وعده‌ دادن‌ ، قول‌ دادن‌ ، پيمان‌ بستن‌

receive

دريافت‌ كردن‌ ،وصول‌ كردن‌

 

each other

يكديگر، همديگر، به يكديگر

legally known as consideration

قانوناً عِوض ناميده مي شوند (مُصْطَلَح است )

intend

قصد كردن

 

binding

الزام آور ، مقيّد كننده

pay

پرداختن

petrol

سوخت

 

return

برگشتن ، بازگشتن ، مراجعت‌كردن، رجعت‌ نمودن ‌

college

دانشگاه، دانشكده ، كالِج

refused

استنكاف ورزيدن ، زير قول زدن،خودداري كردن،سر باز زدن ، رد كردن ، نپذيرفتن

expect

توقع داشتن، انتظار داشتن

take

پنداشتن ، توقع داشتن

promised

وعده داده شده، معهود

 

court

دادگاه ، محكمه

probably

احتمالاً،شايد

intention

قصد ، منظ‌ور ، غرض‌

legal

قانوني‌ ، شرعي‌ ، مشروع‌ ، حقوقي‌

relationship

رابطه

legal relationship

رابطه حقوقي

 

as a general rule

به عنوان يك قاعده كلّي

general

كلّي ، عمومي

rule

قاعده

governs

حاكم

terms of a contract

مُندرجات (عِبارات) يك قرارداد (عقد)

where the contract is carried out

مكاني كه عقد در آن منعقد شده

applicable law

حقوق قابل اِعمال

terms

مندرجات ، عبارات

 

intended

قصد كرد( گذشته)

 

make

ساختن

easier for business

تسهيل سازي تجارت

within

محدوده

 

european community

جامعه اروپايي

providing

مقرّر داشتن، مشروط كردن

free

آزاد، آزاد بودن، مختار بودن

choose

انتخاب كردن، گُزيدن

select

choice

انتخاب

select

Law

قانون‌ ، حقوق‌

if no choice is made

اگر انتخابي صورت نگرفته باشد، در صورت عدم تحقّق انتخاب

connect

ارتباط ( پيوند)‌

essentials

اركان، ضروريّات، واجبات

 

essentials of a contract

اركان( ضروريّات) يك قرارداد

following

ذيل،زير

elements

عناصر

considered

مط‌رح‌ شده‌ ، مدّنظر

 

offer

ايجاب ،تقديم‌ داشتن‌ ،عرضه‌، پيشنهاد كردن،پيشنهاد ،ارائه‌

formation

تشكيل، شكل گرفتن

 

acceptance

قبول،پذيرش

Capacity

اهليّت

Legality

مشروعيّت،  قانوني‌ بودن‌

Consenus ad idem (agreement)

هماهنگي اراده ها ( توافق)

offer and acceptance

ايجاب و قبول

One person

يك شخص

to another

به ديگري

declaration

اِعلام، اِعلان‌ ، اِظ‌هار

offeror

ايجاب كننده

by

بوسيله

offeree

ايجاب شونده ( مشتري )

bound

مقيّد، موظّ‌ف‌

I may offer

من ممكن است ايجاب كنم

to sell

فروش

£

پوند( پاند) ، واحد پولي كشورانگلستان

increase

افزايش دادن ،افزودن‌ ، زياد كردن‌،اضافه‌كردن

price

ثمن ،ارزش‌ ، قيمت‌ ، بها

 

Later

بعداً،سپس

 

Change

تغيير

the Following point

نكات اشاره شده

Individual

شخص خاص‌ ، فرد منحصر، تك

Considred

مط‌رح‌ شده‌

Large number of people

گروه كثيري از مَردم ، مردمان بسيار ، تعداد زيادي از مردم

advertisement

اعلاميه ، آگهي

Compony

شركت

co

give

دادن

anyone

هركس‌ ، هرشخص‌‌

the Compony promised to

شركت وعده داد

purchase

خريداري، خريد، ابتياع

their

شان‌، خودشان‌، مال‌ ايشان‌، مال‌ انها

 

remedy

دارو ،درمان‌، ‌علاج‌

smokeball

بوْخور

Influenza

سرما خوردگي

                انفلوانزا ، زكام‌،

Caught

گرفتن ( منظور گرفتن انفولانزاست)

illness

بيماري‌ ، كسالت‌،مريضي‌‌

within

در ظ‌رف‌، در مدت زمان ، باندازه‌

 

to show

براي نشان دادن

good faith

حُسنِ نيّت

deposite

سپرده

 

claims

ادعا

any claims

هرگونه ادعايي

deposited

سپرد

 

award

جايزه ، رأي ، مقرر داشتن ، اعطا کردن ، سپردن ، امانت گذاردن

held

مقرّر داشتن

do

انجام دادن ،کردن ، عمل کردن ، اين کلمه در ابتداي جمله به صورت علامت سوال مي آيد ، فعل معين،

گذشتهdid

does

نمودن  ، کردن، درست کردن ، ، ساختن

although

اگرچه‌ ، گرچه‌ ، هرچند ، با اينكه، با اين وجود‌

specific

ويژه ، مخصوص ، معيّن ، بخصوص ، خاص ، اخص ، مشخّص

person

شخص‌ ،فرد انساني، نفر، كَس‌

specific person

شخص معيّن ، شخص مشخّص

Fact

حقيقت ، واقعيّت

 

had

زمان‌ماضي‌ واسم‌ مفعول‌ فعل‌have

been

...بوده

اسم‌ مفعول‌ فعل‌ بودن‌to be

 

Show

نشان دادن، نمايش دادن ، جلوه دادن ، ارائه دادن

firm

قطعي ، استوار ، راسخ

Communication

ابلاغ،مكاتبه، باخبر ساختن

conduct

رفتار، سلوك

implied

ضمني

advise

توصيه

acceptor

پذيرنده‌، قبول‌ كننده، پذيرش كننده‌

important case

پرونده ي مهم ، پرونده حائز اهميّت

Communication of acceptance

ابلاغ قبول

 

implication

مفهوم

 

different

متمايز، متفاوت‌

 

arise

مطرح شدن

Study

مط‌العه‌ ، بررسي‌ ، مط‌العه‌ كردن

case study

بررسي‌ موردي‌

below p ...

پايين پاراگراف ...

Chapter

بخش ، فصل ، قسمت

document

مدرك‌ ، سند، چيز قابل استناد

writing

مكتوب، دست نوشته

oral contract

قرارداد شفاهي

 

Signing

خواندن

 

written

نوشته شده ، مكتوب

heare

امضاء

 

footballers

فوتباليستها

T.V Star

ستارگان تلويزيوني

may

توانائي‌ داشتن‌ ، امكان‌ داشتن‌ ، قادر بودن‌ ، ممكن‌ است‌ ، ميتوان‌ ، شايد

 

Desirable

گرايش، تمايل، پسنديده‌،خواستني‌، مط‌لوب‌، خوش‌ آيند

evidence

مدرك، گواه‌‌

Oral

شفاهي‌ ، زباني‌ ، دهاني

 

On occasions

در برخي مواقع، در برخي موارد

verbally

شفاهي، لفظي، شفاهاً ، زباني‌‌ ، تحت‌ اللفظي‌

many people think

اغلب مردم [ اينگونه ] تصوّر مي كنند ، اكثر مردم [بر اين امر] متصوّرند

Communicate

گفتگو کردن ، مکاتبه کردن ، کاغذ نويسي کردن ، مراوده کردن ، ارتباط برقرار کردن

example

نمونه‌ ، مثال‌ ، مثل‌ ،مسئله‌، بامثال‌ و نمونه‌ نشان‌ دادن‌

bid

پيشنهاد كردن‌، فرمودن‌ ، امر كردن‌ ، معلوم‌ كردن‌ قيمت‌ خريد ، مزايده‌ ، پيشنهاد

 

nod

تكان دادن‌ سر بعلامت‌ توافق‌ ، سرتكان‌ دادن‌ ،باسراشاره‌ با سراشاره‌كردن‌ ، تكان‌ سر

 

hire

کرايه ، اجاره ، مزد ، اجرت ، کرايه کردن ، اجير کردن ، کرايه دادن

item

قلم‌ [ جنس ]  ، فقره‌

Sale

فروش‌

Certain[1]

مقرّر ، معيّن ، محقّق

raising a hand

بلند كردن  دست

however

با وجود اين ، هرچند ، گر چه‌ ، هر قدر هم‌ ، بهر حال‌ ،هنوز ، اما

auction

حراج‌ ، مزايده‌ ، حراج‌ كردن‌ ، بمزايده‌ گذاشتن‌

required

مورد نياز بودن ،‌ لازم‌ داشتن‌، خواستن‌، مستلزم‌ بودن‌، نياز داشتن

Statute

قانوناً، قانون‌ موضوعه‌ ، حكماً‌ ‌

particular

مخصوص‌، ويژه‌، خاص‌، بخصوص‌، منحصر بفرد

form

شكل‌، ريخت‌، تركيب‌، تصوير، وجه‌، روش‌، طريقه‌، برگه‌،ورقه‌، فرم‌، تشكيل‌ دادن‌، ساختن‌، قالب‌كردن‌، پروردن‌، شِكل‌ گرفتن

 

Consumer Didposition agreements

قرارداد وام مصرفي

guarantee

ضمانت‌ ،تعهد ،ضامن‌ ،وثيقه‌،سپرده‌ ،ضمانت‌ كردن‌،تعهد كردن‌،عهده‌ دار شدن‌

Interest

منفعت، بهره ، سود

 

didposition[2]

انتقال، جابجا شدن

Credit

اعتباري

Consumer

مصرف كننده ، مشتري

enforcable

لازم الاجرا ، قابل‌ اجراء‌

 

must

بايد ، بايست‌ ، ميبايستي‌ ، بايسته‌ ، ضروري‌ ، لابد

 

perform

انجام‌ دادن‌، كردن‌، بجا اوردن‌، اجرا كردن ، نمايش‌ دادن‌، ايفاكردن‌

unaware

بي‌ اطلاع‌، بي‌ خبر، ناگهان‌، غفلتاً،سراسيمه‌، ناخوداگاه‌‌

exists

وجود داشتن ، موجود بودن ، بودن

Claim

ادعا ، ‌ مط‌البه‌ ، ادعا كردن‌

performance

اجرا ، نمايش‌ ، ايفا ، انجام ، نشان دادن

avail

مفيد ، سودمند بودن‌ ، بدرد خوردن‌ ، داراي‌ ارزش‌ بودن‌ ، درد دسترس‌ واقع‌ شدن‌ ، فايده‌ بخش

would

تمايل‌ ، خواسته‌

himself

خودش‌، خود او (درحال‌ تاكيد)، خود (ان‌ مرد)

Same

همان‌ ، همان‌ چيز

the same way

همان مسير

 

returning

استرداد

 reward

مژدگاني ، پاداش ، مزد ،جايزه

Case

پرونده ، مورد

Arise

رخ دادن

Situation

موقعيت‌، محل‌، وضع‌

suppose

تصوّر كردن،فرض کردن ، پنداشتن ، فرض کنيد ، انگاشتن ، گمان کردن

such

چنين‌ ، يك‌ چنين‌ ، اين‌ قبيل‌ ، اين‌ جور ، اينگونه ، اين چنين‌

known

معلوم‌،پيدا،هويدا،مشهور،معروف‌،چيزمعلوم

Lost[3]

گمشده

owner

مالك‌ ، دارنده‌

finder

يابنده‌ ، پيدا كننده‌

could[4]

ميتوانست‌

revocation

لغو، الغا، فسخ‌ ، باط‌ل‌ سازي‌ ، برگرداني‌

withdrawn

منصرف شدن ، کنار کشيدن ،صرفنظر کردن

at any time

در هر زمان

before

پيش‌ از، قبل‌ از، جلو، پيش‌ روي‌، قبل‌، پيشتر، پيش  از‌ آنكه‌

offeree

ايجاب شونده

Pproperty

دارايي ، مال

 

Subject

موضوع

Outside

خارج ، بيرون‌‌

notice

هشدار ، اخطار ، تذكر

keep

نگهداري‌ كردن‌،نگاه‌ داشتن‌، اداره‌ كردن‌ ، محافظ‌ت‌ كردن‌ ،نگاهداري‌،حفاظ‌ت‌

period

دوره‌، مدت‌، موقع‌، گاه‌، وقت‌



[1] Adjective =صفت

[2] Transfer =انتقال‌ ، واگذاري‌ ، انتقال‌ دادن‌

[3] ماضي واسم مفعول فعل lose

[4] زمان‌ ماضي‌ واسم‌ مفعول‌ فعل‌ can

 

مدیریت بازدید : 485 سه شنبه 14 شهریور 1391 نظرات (0)

 

 

 

 

2.  It may be made in writing , by words by conduct

-2  [ ايجاب] مي تواند مكتوب يا شفاهي يا رفتاري باشد.

 

Many people think of a contract as a written documents ,

اكثر مردم[ بر اين تصوّر] متصوّرند كه قرارداد[بايستي]  يك سند مكتوب باشد

 

because they read and hear of footballers T.V. stars “ signing a two-year contract ” .

چرا كه آنها از امضا شدن يك قرارداد دو ساله توسط فوتباليستها يا ستارگان تلويزيون ، [ مطالبي] مي خوانند و مي شنوند.

 

Although it is sometimes desirable to have written evidence of what was agreed , it is not essential for most contracts, and an oral contract is just as legal.

هرچند برخي مواقع داشتن مدرك مكتوبي از آنچه مورد توافق قرار گرفته مطلوب است [ امّا] اين امر براي بيشتر قراردادها ضروري نيست،و يك قرارداد شفاهي هم به همان اندازه اعتبار دارد.

 

On occasions the parties may not contract verbally , but may communicate their intentions by conduct.

گاهي طرفين توانايي آن را ندارند كه بصورت شفاهي قرارداد ببندند ، امّا مي توانند با عمل قصد خود را ابلاغ كنند.

 

For example, a taxi may be hired by raising a hand؛  or a nod at an auction may make a bid for the item on sale .

براي مثال ، تاكسي ممكن است با بلند كردن دست كرايه شود ، يا تكان دادن سَر به علامت توافق در يك حراج ، مي تواند پيشنهادي را براي [ خريد] مورد حراج محقّق كند.

 

Certain contracts , however , are required by statute to be in writing , in a particular form , to be enforceable .  for example :

با اين وجود ، قراردادهاي خاصي به موجب قانون موضوعه ، لازم است كه به فُرم[1]خاصي مكتوب باشند تا لازم الاجرا گردند. بعنوان مثال :

 

(a) Consumer credit agreements ؛

الف ) قرارداد وام مصرفي؛

 

)b) sale or disposition of land or interests in land؛

ب ) فروش يا انتقال [ همين] زمين يا مَنافعي در زمين[2] ؛

 

(c) contracts of guarantee .

ج ) قراردادهاي ضمانتي[3].

 

 

 

 

3. It must be communicated to the acceptor.

[ايجاب ] بايد به پذيرنده ابلاغ شود.

 

A person who performs the terms of the offer but who is unaware that an offer exists , cannot later claim that the performance was the acceptance of the offer.

شخصي كه شرايط ايجاب را انجام ميدهد امّا نمي داند ايجابي وجود دارد ، نمي تواند بعداً ادعا كند كه انجام  [اين اعمال] قبولِ ايجاب بوده است .

 

It is no Avail to claim that he would have conducted himself in the same way, had he known at the time that the offer had been made.

اينكه ادعا شود كه اگر او در  آن زمان [كه اعمال موردنظر را انجام مي داده] مي دانست كه اين ايجاب صورت گرفته است و خود را در همان مسير قرار مي داد [و به همان نحو عمل مي كرد] فايده اي ندارد.

 

Such situations arise in reward cases.

چنين موقعيّت هايي در قضيه ي مژدگاني ها[4] بروز مي كنند.

 

Suppose, for example, a reward was offered for returning a lost dog and person unaware of the offer returned the dog to the owner.

براي مثال ، تصوّر كنيد جايزه اي براي بازگرداندن يك سگ گمشده ايجاب شده [5] و شخصي بي اطلاع از ايجاب ، آن سگ را به مالك بازگرداند .

 

The finder could not later claim the reward, because at the time of returning the dog he did not know that there was an offer to be accepted.

پيداكننده ( يابنده ) نمي تواند بعداً مژدگاني را مطالبه كند ، زيرا در هِنگام بازگرداندن سگ ، نمي دانسته كه ايجابي براي قبول وجود داشته است.

 

 

 

 

4. Revocation

فسخ[6]

 

An offer may be withdrawn at any time before acceptance, but the revocation of the offer must be communicated to the offeree.

ايجاب تا هر زماني قبل از قبول ، مي تواند مورد انصراف واقع شود اما اين فسخِ ايجاب ( بلااثر شدن ايجاب ) بايستي به ايجاب شونده ي آن اِبلاغ شود.

 

In Dickinson v. Dodds ( 1876) , the offeree was informed by a reliable third party that the property, which was the subject of the offer , had been sold .

در دعواي Dickinson v. Dodds شخص ايجاب شونده توسطِ شخصِ ثالثِ قابلِ اعتمادي مطلع شد كه مال موضوع ايجاب فروخته شده است .

 

It was held that this communication, although by an outside party , was good notice of the revocation of the offer.

حُكم داده شد كه اين اعلام ، هرچند توسط شخصي خارج  [از روابط طرفين تحقّق پذيرفته است] ، اما تذكر مناسبي در خصوص لغو ايجاب بوده است .

 

An offer may not be revoked if considerations was given to keep the offer open for a certain period of time.

اگر براي باقي نگهداشتن ايجاب به مدّت معيّن ، عِوضي پرداخت شده باشد ايجاب قابل الغاء نيست .

 

 

 

 

5. an offer must be distinguished from an invention to treat

ايجاب بايد از دعوت به معامله متمايز گردد.

 

It is important to know which makes the offer and which accepts.

حائز اهميّت است دانستن اينكه كدام طرف ايجاب كرده و كداميك قبول مي كند.

 

In the case of goods on display in a shop , it has long been decided that it is the customer who makes the offer and the shopkeeper who accepts.

در مورد كالاهايي كه نشان داده مي شود در فروشگاه ، مدت ها رأي داده مي شد كه اين مشتري است كه ايجاب مي كند و اين مغازه دار است كه قبول مي كند .

 

The price displayed on good is not the offer , it is only an invitation for the customer to make an offer and the amount shown is an indication of the acceptable price.

قيمت نمايش داده شده بر روي كالا ايجاب نيست ، تنها دعوتي است از مشتري كه ايجاب نمايد و رقم نشان داده شده ، نشانه اي از قيمت قابل پذيرش است.

 

After the second World War , many self-servise shops were opened in this country for the first time and there was doubt where this law would  apply.

بعد از جنگ جهاني دوم ، فروشگاه هاي سِلف سرويس متعدّدي براي اولين بار در اين كشور(؟) افتتاح شدند و اين ترديد پيش آمد كه آيا اين قاعده  [در مورد اين فروشگاه ها هم ] اِعمال خواهد شد يا خير .

 

The goods were individually priced and the customer took them off the shelf and placed them into a basket.

تك تك  كالاها قيمتگذاري شده اند و مشتري آنها را از قفسه برداشته و داخل سَبَد قرار مي دهد.

 

When was of the offer made , when was it accepted?

چه زماني ايجاب صورت گرفته و چه زماني مورد قبول واقع شده است ؟

 

In pharmaceutical Society of great Britain v. Boots  cash chemists LTD (1953) , it was held by the court of Appeal that the cusomer makes the offer when the goods are presented for payment at the cash desk , and acceptance takes place when the cashier accepts the money.

در دعواي pharmaceutical Society of great Britain v. Boots  cash chemists LTD توسط دادگاه اِستيناف حكم داده شد كه به هنگامي كه كالاها براي پرداخت قيمت نزد ميز صندوق قرار مي گيرند ، مشتري ايجاب مي كند و وقتيكه صندوقدار پول را مي پذيرد ، قبول صورت مي گيرد .

 

The law gives a cashier the right to accept or reject a customer,s offer.

اين قانون به صندوقدار حق مي دهد كه ايجاب مشتري را قبول يا رد كند .

 

In a criminal case, Fisher v.bell (1961) , the defendant was charged whit offering for sale an offensive weapon .

در يك پرونده ي كيفري  Fisher v.bellمدعيٌ عليه  متهم شده بود به ايجاب براي فروش يك سلاح تهاجمي.

 

He had displayed a fick  knife with a price in his shop window .

او چاقوي تيزي را با برچسب قيمت در ويترين مغازه اش به نمايش گذاشته بود .

 

The curt followed the law of contract and held that a priced article in a shop window is an invitation to treat and is not an offer for sale.

دادگاه از حقوق قراردادها  پيروي كرده و حكم داد كه قرار دادن جنس با برچسب قيمت در ويترين مغازه ، دعوتي است به معامله  و ايجاب براي فروش محسوب نمي شود.

 

The defendant , therefore was not guility of “ offering for sale ” the fick knife.

بنابراين متهم مرتكب « ايجاب براي فروش » چاقوي تيز نبود .

 

The above rule has been applied to some advertisements .

قاعده ي فوق اِعمال شده است نسبت به برخي از اعلاميّه ها.

 

In Harris v. Nickerson (1873) it was held that an advertisement giving details of an auction to take place was not an offer but an invention to come and make an offer.

در پرونده ي Harris v. Nickerson حكم داده شد كه اعلاميّه ارائه كننده ي جزئياتي از يك حَراجِ مُحتمل[7] نيست اما دعوتي است به حضور يافتن و ايجاب كردن .

 

In Partridge v. Crittenden (1968) , Partridge was charged with illegally offering for sale wild live birds.

در دعواي Partridge v. Crittenden پارتيژ متهم شده بود به ايجاب براي پرندگان وحشي زنده.

 

 

He had placed an advertisement in a paper offering birds for sale but the court held that he had not made an offer for sale , as the dvertisement was only an invention to treat.

پارتيژ يك آگهي را كه شامل فروش چند پرنده بود در روزنامه چاپ كرده بود ، اما دادگاه حكم داد كه او ايجابي براي فروش نكرده است ، چراكه اين آگهي صِرفاً دعوت به معامله بوده است .

 

These case should be contrasted with Carlill s Case where the court considered that the advertisement was intended to be an offer by the deposit of the £1000 into a bank .

 

 

اين پرونده ها بايد با پرونده ي كرلايل مقايسه گردد كه در آن دادگاه اعتقاد داشت كه به اعتبار سپردن 1000پوند نزد بانك ، مقصود از آگهي ، ايجاب بوده است .

 

The wording of an advertisement is important in order to decide if it is an offer or an invitation to treat.

نگارش يك آگهي براي تعيين اينكه آيا ايجاب است يا دعوت به معامله  حائز اهميّت است .

 

An offer must also be distinguished from an intention to make an offer .

همچنين ايجاب بايد از قصد ايجاب كردن متمايز گردد.

 

An interesting point of law was made in Harvey v. Facey (1893) , in which Harvy sent a telegram asking Facey hf he wished to sell Bumper Hall Pen , and asked him to state his lowest price.

يك نكته جالب حقوقي در دعواي Harvey v. Facey بروز كرد كه در آن هاروي تلگرامي فرستاد مبني بر سوالي از فِيسي كه آيا تمايل دارد  خودنويس بامپرهال خود را بفروشد و از وي درخواست كرد كه كمترين قيمتش را بيان كند.

 

Facey replied by telegram that the lowest price would be £900 .

فِيسي با تلگرام پاسخ داد كه كمترين قيمت 900پوند است .

 

Harvy accepted at that price but facey refused to sell.

 

هاروي قبول كرد اين قيمت را اما فِيسي از فروش امتناع نمود.

 

The court held that there was no contract.

دادگاه حكم كرد كه قراردادي وجود ندارد.

 

Facey s telegram was not an offer but a mere invitation to treat , and £900 was the lowest price he would consider if he decided to sell in the future.

 

 

تلگرام فِيسي ايجاب نبوده بلكه صرفاً يك دعوت به معامله بوده ، و 900پوند  كمترين قيمتي بود كه اگر او در آينده تصميم به فروش مي گرفت ، مدّنظر قرار مي داد.

 

The law stated above has been decided by cases but there are many similar “offer” which have still to be decided by the courts.

مقرّرات فوق الذكر در پرونده هاي متعدّدي مورد حكم واقع شده است ، اما ايجاب هاي مشابه متعدّدي وجود دارند كه هنوز بايد توسط دادگاه ها مورد تصميم گيري قرار گيرند .

 

For example , is the wording on a slot machine the offer or is it an invention to treat so offer when it shops, or is inviting the passengers to make an offer which the conductor accepts when he placed the coin in the slot?

به عنوان مثال ، آيا عبارات [نوشته شده] روي يك ماشين[ فروش] ، ايجاب است يا دعوتي است به معامله ، بطوري كه مشتري هنگاميكه سكه را در شكاف [ سِكّه خور ] قرار مي دهد ايجاب مي كند ؟

 

Is a bus making an offer when it stops, or is it inviting the passengers to make an offer which the conducter accepts when he takes the money?

آيا اتوبوس هِنگاميكه مي ايستد در حال ايجاب كردن است يا در حال دعوت كردن مسافران به انجام يك ايجاب ، بطوريكه وقتي مأمور اخذ كرايه پول را ميگيرد ،

 

It is my opnion that the customer in each case makes the offer , but until such a case is decided by the courts the law is not certain .

عقيده ي من بر اين است كه در هر حالت ، مشتري است كه ايجاب مي كند ، اما تا زمانيكه اينچنين پرونده اي توسط دادگاه مورد رأي قرار نگيرد ، حكم دقيقاً معلوم نيست.

 



[1] شكل

[2] عرصه

[3] گارانتي

[4]  به نظر مي رسد منظور از مژدگاني همان « جعاله » است يعني پيشنهاد پاداش معيّن ( اجرت المسمّي ) براي پيدا كردن چيز خاصي.

[5] به نظر مي رسد منظورش ايجاب عام ( و نه ايجاب خاص )براي يافتن حيوان گمشده باشد .

[6] لغو، الغا، فسخ‌ ، باط‌ل‌ سازي‌ ، برگرداني‌

[7] قريب الوقوع

 

مدیریت بازدید : 657 سه شنبه 14 شهریور 1391 نظرات (0)

Certain period of time

طي دوره زماني

distinguished

متمايز ، برجسته‌

invention to treat

دعوت به معامله

display

نمايش‌ دادن‌،نشان‌ دادن‌،ابراز كردن‌، آشكاركردن‌،نمايش‌ ، ظاهر كردن،جلوه دادن

important

مهم ، حائز اهميّت

treat

معامله

Shop

فروشگاه ، مغازه

Customer

سفارش دهنده ، مشتري

shopkeeper

مغازه دار ، اداره كننده فروشگاه

amount

مبلغ ، مقدار، ميزان

indication

شاخص ، معيار ، نشانگر

acceptable

قابل قبول ، پذيرفتني‌ ، قابل‌ پذيرش‌

world war

جنگ‌ جهاني‌

 

self-servise

سلف سرويس ، خود ياوري ، كمك بوسيله خود

doupt

ترديد، شك ، شُبهه‌، گمان‌، دودلي‌

apply

اِعمال ، بكار بستن ، اِعمال كردن

 

individually

يكايك ، تك تك

the Shelf

قفسه

took

برادشته ، زمان گذشته فعل take به معني برداشتن ، بردن

into

داخل ،توي‌ ، اندر ، در ميان‌ ، در ظ‌رف‌ ، به‌ ، بسوي‌ ، بط‌رف‌

LTD[1]

با مسئوليت محدود، شركت با مسئوليت محدود

the court of appeal

دادگاه استيناف ،دادگاه تجديدنظر

present

ارائه‌ دادن‌ ، عرضه‌ كردن‌

payment

پرداخت

Cash

صندوق

Cashier

صندوقدار ، تحويلدار

reject

رد كردن‌ ، نپذيرفتن‌، قبول نكردن

Criminal case

پرونده كيفري ، پرونده جزايي

 

defendant

متهم ، مدعي عليه، مدافع

Charge

متهم شدن

offensive

تهاجمي

 

Weapon

سلاح‌ ، اسلحه ، جنگ افزار‌

offensive weapon

سلاح تهاجمي

Flick

تيز ، بُرنده

Knife

چاقو ، كارد ، تيزي

Shop window

ويترين فروشگاه

Follow

پيروي‌ كردن‌ از ، متابعت‌ كردن‌ ، دنبال‌ كردن‌ ، تعقيب‌ كردن‌ ،فهميدن‌ ، پيروي‌ ، متابعت كردن‌

 

article

كالا ، متاع

therefore

بدين منظور ،براي‌ اين‌ (منظور)، از اينرو، بدليل‌ آن‌،به اين علّت‌

guilty

گناهكار ، مقصر ، بزهكار ، مجرم‌ ، محكوم

 

offering for sale

ايجاب براي فروش

details

جزئيات‌، بتفصيل‌ شرح‌ دادن‌

above

فوق ، بالايي ، در بالا‌ ، نام‌ برده‌، واقع‌ در بالا، فوق الذكر

above rule

قاعده ي فوق ، دستور فوق ، حكم فوق ، مقرّره ي فوق

to take place

حضور يافتن در مكاني

illegally

نامشروع ، غير قانوني ، نا مشروع ، حرام ، غيرمجاز

 

 

Sale wild live birds

فروش پرنده ي زنده ي وحشي

He had placed an advertisement in a paper

در يك روزنامه آگهي كرده بود

held

حكم كرد

wording

نگارش ، عبارت‌ سازي‌، جمله‌بندي‌، كلمه‌بندي‌‌

 

Contrast

مقايسه کردن ، هم سنجي ، مغايرت ، برابر کردن ، تباين ، مقابله ، تقابل ، کُنتراست

Consider

ملاحظه‌ كردن‌، تفكر كردن‌

Intended

نيّت داشتن ، قصد كردن

These

اينها ، اينان‌

decide

تصميم‌ گرفتن‌

invention

فراخوان

interesting

جالب‌توجه ، دلچسب‌،بامزه‌،دلپسند

lowest

پايين ترين ، كمترين

Send

فرستاد

interesting point of law

نكته قابل توجه حقوقي

asking

پرسيدن ، جويا شدن، سوال كردن

Sent

فرستادن

wish

خواهش كردن ، تمنّا كردن

state

بيان كردن ، اِظهار داشتن ، توضيح دادن

lowest price

پايين ترين قيمت

future

آينده ، آتيه

reply

پاسخ‌ دادن‌

Sell

فروختن‌ ، فروش‌ و معامله‌ ، بفروش‌ رفتن‌

machine

ماشين‌، دستگاه‌

Coin

سكّه

in each case

در هر كدام از پرونده ها

until

تا ، تااينكه‌ ، وقتي‌ كه‌ ، تا وقتيكه‌

opinion

نظ‌ريه‌ ، عقيده‌ ، نظ‌ر ، راي‌ ، انديشه‌ ، فكر ، گمان‌

 

similar

مانند، شبيه‌، مطابق‌، همانند، مشابه‌، يكسان ، مُتشابه‌

Slot

شکاف يا سوراخي که براي انداختن پول در قلک و تلفن خود کار و امثال آن تعبيه شده

Such

چنين‌ ، يك‌ چنين‌ ، اين‌ قبيل‌ ، اين‌ جور ، اين‌ ط‌ور

not certain

مُبهم ،نا مطمئن

acceptance

قبول ، پذيرش، قبول كردن ، پذيرفتن

once

به محض اينكه ، يكمرتبه ، يكوقتي

valid

معتبر ، صحيح ، داراي اعتبار ، قانوني

other factors

عوامل ديگر

present

ارائه‌ دادن‌ ، عرضه‌ كردن

existence

موجود بودن ، موجوديّت داشتن

neither parties

هيچكدام از طرفين

Escape

فرار كردن ، گريز ، رهايي ، خلاصي ، فرار

terms

عبارات

unless

مگراينكه‌ ، جز اينكه‌ ، مگر

both

هردو ، هردوي‌ ، اين‌ يكي‌ وآن‌ يكي‌ ،نيز، هم

agree

موافقت‌ كردن‌،موافق‌ بودن‌،متّفق بودن

equally

به همان اندازه ، به يك اندازه

moment

لحظ‌ه‌ ، دَم‌ ، آن‌ ، هنگام‌

 

liability

بدهي

obligation

وظ‌يفه‌، التزام‌

binding

اِلزام آور

Duties

تعهّدات ، تكاليف

over many years

در طول سال هاي مُتمادي ( زياد)، طي سنوات متعدّد

Still

هنوز، تا اين لحظه، تاكنون

introduction

توليد

technic

روش ، شيوه، فن

pharmaceutical

داروئي‌ ، وابسته‌ به‌ داروسازي‌ ،دارو

great Britain

بريتانياي كبير ( شامل انگليس ، اسكاتلند ، ولز و ...)

 

goods

كالا،جنس‌ ،دارايي‌ ،مال‌ ،دارايي‌ منقول‌

 

 

 

 

A contract is a an agreement between two or more parties, Who promise to give and receive something from each other ( legally known as consideration ) and  intend the agreement to be legally binding.

يك قرارداد[2] هست يك توافق بين دو يا چند طرف كه تعهّد مي كنند چيزي را ( كه قانوناً عِوض ناميده مي شود ) داد و سِتد نمايند و قصد دارند اين توافق قانوناً الزام آور باشد .

 

All contracts are agreements but there are many agreements which are not contracts.

همه ي قراردادها ( عقود ) توافق تلقّي مي شوند امّا وجود دارند توافق هايي كه قرارداد نيستند[3] .

 

If a friend promised to pay for the petrol in return for a lift home from college on your motorbike, and later refused to do as promised, you would not expect to take the matter to court.

اگر يك دوست تعهّد كند[4] كه در قِبال سوار شدن بر موتورسيكلت شما از دانشگاه،هزينه ي بنزين آن را پرداخت كند و سپس از انجام آن به نحو تعهد داده شده استنكاف كند،نمي توانيد توقّع داشته باشيد كه موضوع در دادگاه قابليّت طرح شدن را داشته باشد.

 

This is because there probably was no intention by you or your friend that there should be a legal relationship .

اين بدين خاطر است كه احتمالاً هيچگونه قصدي مبني بر ايجاد يك رابطه قانوني از طرف شما و دوست تان در كار نبوده است.

 

There was an agreement between you, but it was not a contract.

بين شما توافق وجود داشته اما اين توافق قراردادي نبوده است.

 

As a general rule the law which governs the terms of a contract is the law where the contract is carried out.

به عنوان يك قاعده ي كلّي ، قانون حاكم بر عبارات[5] قرارداد، قانون مكاني است كه عقد در آن مُنعقد شده است .

 

The contracts ( Application Law ) Act 1990 is intended to make it easier for business within the European Community , by providing that :

قانون (حقوق قابل اِعمال) قراردادها [ مصوّب] 1990، با مقرّر داشتن اينكه :

 

a ) the parties are free to choose the law to govern the contract ؛  and

الف ) طرفين آزادند كه قانون حاكم بر قراردادها را انتخاب كنند. و

 

b ) if no choice is made , the contract will be governed by the law of the country whit which it is most closely connected.

ب ) اگر انتخابي صورت نگرفته باشد ، قرارداد مشمول قانون كشوري خواهد بود كه پيوند[6] نزديكتري دارد؛

 

 

 

 

Essentials Of  a Contract

ضروريات قراردادي

 

The following elements are considered to be essential to the formation of a legally binding contract :

عناصر[7] زير ، به عنوان ضروريات تشكيل يك قراردادِ الزام آور مدّنظر قرار گرفته اند :

 

A. Offer and Acceptance.

الف ) ايجاب و قبول.

 

B. Consideration.

ب ) عِوض.

 

C. Capacity.

ج ) اهليّت.

 

D. Legal Relations.

د ) روابط قانوني .

 

E. Legality.

ه ) مشروعيّت.

 

F. Consensus ad idem ( agreement).

و ) هماهنگي اراده ها ( توافق )

 

 

 

 

Offer

ايجاب

 

Every contract must start with an offer by one person to another.

هر قراردادي بايستي شروع شود با يك ايجاب توسّط يك شخص خطاب به ديگري.

 

An offer is a declaration by which the maker ( offeror ) intends to be legally bound by the terms stated , if accepted by the offree.

يك ايجاب، اعلامي محسوب مي شود كه بوسله ي آن انشاءكننده ( ايجاب كننده ) قصد مي كند در صورت [ تحقّق] قبول توسط ايجاب شونده ، قانوناً به عِبارات بيان شده متعهّد باشد.

 

I may offer to sell my car to you for £1000 and if the offer is accepted, I am legally bound by the terms of my offer.

من ممكن است به شما ايجاب كنم فروش اتومبيلم را در قِبالِ 1000پوند و اگر اين ايجاب قبول گردد ، من قانوناً به عبارات ايجاب خويش متعهّدم.

 

I may not later increase the price, nor change the agreed terms.

من بعداً نه نمي توانم قيمت[8] را افزايش دهم و نه مي توانم عبارت هاي مورد توافق را تغيير دهم.

 

The following points must be considered when making an offer.

نكات ذيل بايستي هنگام ايجاب كردن مورد توجه قرار گيرد :

 

 

 

 

1. It may be made to an Individual or to a Large Number of People.

1- [ ايجاب ] توانايي آن را دارد كه بتواند خطاب به يك شخص خاص  يا  گروه كثيري از مردم تحقّق بپذيرد.

 

Carlill v. Carbolic Smoke Ball Co. ( 1892 ) .  In an advertisement, the company promised to give £100 to anyone who purchased their smokeball remedy for influenza , and caught the illness within 14 days. 

شركت Carbolic Smoke Ball در سال 1892 طيّ اعلاميه اي تعهّد نمود به اينكه هر كس كه داروي بخور آنها را براي آنفولانزا خريداري نمايد و تا 14روز بعد به اين بيماري دچار شود ، 100پوند پرداخت نمايد.

 

To show good faith , the company deposited £1000 with a bank to meet any claims.

شركت نامبرده  براي نشان دادن حُسن نيّتش مبلغ 1000پوند را براي تأمين هرگونه ادعايي ، نزد يك بانك سپرد.

 

Mrs. Carlill bought the remedy , caught influenza and claimed £100.

خانم كرلايل دارو را خريداري نمود [ اما ] به آنفولانزا دچار شد و مطالبه نمود مبلغ100پوند را.

 

The court awarded Mrs. Carlill 100 and held that :

دادگاه مبلغ100پوند را به نفع خانم كرلايل مورد رأي قرار داد و اينچنين اِصدار حكم كرد كه :

 

a ) an offer may be made to the world, it does not have to be a specific person.

الف ) يك ايجاب مي تواند خطاب به تمام دنيا صورت بپذيرد و لازم نيست حتماً خطاب به شخص معيّن قرار گرفته باشد.

 

b ) although the general rule is that advertisements are not offers , that the fact that £1000 had been deposited with a bank showed it was a firm offer and legal relations were intended .

ب ) هرچند قاعده ي كلّي اين است كه اعلاميّه ها ايجاب محسوب نمي شوند ، اما اين حقيقت كه  1000پوند نزديك بانك به امانت[9] گذاشته شده بود نشانگر اين است كه اين يك ايجاب قطعي بوده و منظور ايجاد يك رابطه حقوقي بوده است.

 

C ) communication of acceptance may be implied by the conduct of the acceptor .

ج ) ابلاغِ قبول مي تواند بطور ضمني از طريق رفتار قبول كننده[10] برداشت شود[11].

 

Carlill is an important case and students are advised to study the different legal implications which arise later in the chapter.

[ پرونده] كرلايل مورد مهمي است و توصيه مي شود به دانشجويان كه مفاهيم قانوني مختلفي را كه بعداً در اين بخش مطرح خواهند شد را مطالعه نمايند .



[1] مخفف limited

[2]  در حقوق ايران اكثراً  تفاوتي بين « عقد » و « قرارداد » قائل نيستند و آن دو را مترادف و هم معني مي دانند كه خالي از اشكال نيست چون لغات نامبرده يك سري تفاوت ها را مي توان برايشان مفروض شد و اين تمايز و عدم يكي دانستن دو لغت براي شناخت آثار مختلفه و مرتبه ي بر لغات مذكور مفروض گرديد. طبق يك تقسيم بندي عقود تقسيم مي شوند به عقود معيّن و عقود نامعيّن ؛ آن دسته از عقود كه در قانون ذكر شده  است را مي توان « عقود معيّن» ناميد و عقودي كه بصورت مستقيم در قانون مدني ذكر نشده اند و بسته به اراده و گرايش طرفين در نظر گرفته شده و اِعمال مي شوند و در تقسيم بندي عقود معيّن موجود در قانون مدني قرار نگرفته اند را « عقود نامعيّن» مي نامند كه قراردادهاي خصوصي هستند كه عنوان آن در قانون ذكر نشده است ( مثلاً يك قرارداد خصوصي كه نه عقد اجاره است و نه بيع است و نه . . . )  . مطابق با ماده ي 10 قانون مدني قراردادهاي خصوصي نسبت به كساني منعقد كننده ي آن هستند ( و ظاهراً و نه براي شخص ثالث ) نافذ است در صورتي كه مخالف صريح قانون نباشد؛ البته بايستي به ماده ي مهم 975قانون مدني نيز توجه كنيم ( راجع به موانع اراده ها ).

[3]  در اينجا رابطه ي « عموم و خصوص مطلق » وجود دارد يعني هر قراردادي مي تواند توافق باشد اما هر توافقي نمي تواند قرارداد باشد .

[4]  قول دهد

[5] مندرجات

[6] رابطه

[7] عوامل

[8]  ثمن

[9] توديع

[10] پذيرنده

[11] صورت گيرد

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به کدام یک از گرایش های حقوق علاقه دارید؟
    صفحات جداگانه
  • عضویت در خبرنامه
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۵ اسفند ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه 23 بهمن ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۳۰ بهمن ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه۱۸ بهمن ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۸ بهمن ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۱ بهمن ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۲۲ شهریور ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۲۷ شهریور ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۱ مهر ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۸ مهر ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۱۴ مهر ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۲۶ مهر ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۲۹ مهر ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۳ آبان ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۱۴ آبان ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۱۸ آبان ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۲۴ آبان ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۲۶ آبان ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۲۸ آبان ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۱۱ آذر ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۲۶ آذر ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۱۱ دی ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه۲۳ دی ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه۲۷ دی ۱۳۹۳
  • نظریه‌های مشورتی اداره کل حقوقی قوة قضائیه ۲۹ دی ۱۳۹۳
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 729
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 226
  • آی پی امروز : 61
  • آی پی دیروز : 175
  • بازدید امروز : 301
  • باردید دیروز : 499
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,359
  • بازدید ماه : 3,152
  • بازدید سال : 20,996
  • بازدید کلی : 1,807,710
  • کدهای اختصاصی
    اخرین مطالب ارسالی سایت
    مطالب پر بازدید مطالب جدید مطالب تصادفی